نگاهی به برآوردهای اطلاعاتی نهادهای آمریکایی، روسی، انگلیسی و کانادایی درباره ایران
قدرت جهانی ایران
انقلاب اسلامی ایران، پدیده مهمی در تاریخ معاصر جهان بهشمار میرود. بسیاری از اندیشمندان، جامعهشناسان و تحلیلگران بزرگ غربی به اهمیت و عمق این انقلاب بینظیر پی بردهاند. میشل فوکو، آنتونی گیدنز، برژینسکی، والرشتاین، آلوین تافلر و بسیاری از اندیشمندان بزرگ و تأثیرگذار غرب تبعات ظهور انقلاب اسلامی ایران و تشکیل یک حکومت دینی اسلامی موفق در جهان معاصر را مورد توجه قرار دادهاند.
بر اساس شاخصهای مختلف قدرت ملی، ایران در جایگاه مطلوبی قرار داشته و ظرفیت زیادی جهت بالارفتن از نردبان قدرت دارد. مؤسسات غربی و شرقی به این مسأله اذعان کردهاند. بهعنوان مثال مؤسسه مهم آینده پژوهی و مطالعات راهبردی روسیه در گزارشی تحت عنوان«رتبهبندی قدرت یکپارچه 100 کشور پیشتاز جهان»، بر اساس شاخصهای اقتصاد، مدیریت، قلمرو سرزمینی، منابع طبیعی، قدرت نظامی، دین و فرهنگ، جمعیت و علم و آموزش، وضعیت ایران را از زمان حاضر تا سال 2025(1404) بررسی کرده است. در این بررسی ایران بهعنوان سیزدهمین کشور قدرتمند جهان معرفی شده است.
در رابطه با رتبهبندی قدرت ملی ایران در جهان، بر پایه نظریه سیدهادی زرقانی، کشورمان بر اساس شاخصهای اقتصادی، سرزمینی، علمی، اجتماعی، فرهنگی، فرامرزی، فضایی، سیاسی و نظامی، بدون در نظر گرفتن ضرایب شاخصها، قدرت بیستم دنیا و با اعمال ضرایب شاخصها (در نظر گرفتن اهمیت شاخصها) در رتبه بیست و چهارم حال حاضر جهان قرار میگیرد.
این رتبهبندی در حالی صورت میگیرد که به شاخصهای آن انتقاداتی وارد است و با توجه به خارج بودن این بحث از حوصله این نوشتار از پردازش انتقادی به شاخصهای استخراج شده در تحقیقاتی از این دست صرفنظر میکنیم.
شورای ملی اطلاعات آمریکا طی گزارشی با عنوان «روندهای جهانی 2025» ایران، اندونزی و ترکیه را بهعنوان قدرتهای احتمالی آینده دنیا در کنار قدرتهای جهانی فعلی بهشمار آورده است. هر چند که این گزارش نیاز ایران به اصلاحات سیاسی گسترده و افراطی را خاطر نشان میکند.
وزارت دفاع انگلیس نیز طی گزارشی با عنوان «برنامه روندهای راهبردی 2040» خاطر نشان میکند که «ایران احتمالا تبدیل به نیرومندترین کشور خاورمیانه خواهد شد… احتمالا ایران در مقایسه با کل منطقه، همچنان نظام آموزشی پیشرفتهتری برای هر دو جنس دارد و احتمالا احترام بیشتری برای حقوق زنان نسبت به همسایگان خود قایل خواهد شد. این کشور با توجه به به مزایای قوی فرهنگی، اقتصادی و نظامی احتملا تبدیل به یک قدرت منطقهای عمده در جنوب غربی آسیا و خاورمیانه میشود. ایران چالش پیچیدهای فراروی قدرتهای معاصر و در حال شکلگیری خواهد بود… این کشور احتمالا کلید ثبات منطقه خلیجفارس است.» ریچارد واتسون آینده پژوه شهیر انگلیسی نیز در نقشه روندهای آینده تا سال 2050 که خلاصه کتاب او با عنوان فیوچر فایلز است، گفته است که باتوجه به روندها و تحولات ژئوپلیتیک در سطح جهانی، برزیل، ایران و مکزیک در بازه زمانی سالهای 2035 تا 2050 به قدرتهای کلیدی جهان تبدیل میشوند.
فرصتهای مهم ایران برای ساختن آینده
الف) منابع سرشار طبیعی بالاخص سوختهای فسیلی
وضعیت ایران از نظردارا بودن منابع سرشار زیرزمینی و بالأخص سوختهای فسیلی از جمله نفت و گاز سبب شده است تا ایران را بهعنوان یک«ابرقدرت انرژی» در دنیا به رسمیت بشناسند. به سبب نیاز دنیا به انرژی فسیلی که احتمالا ربع قرن حاضر ادامه خواهد یافت، نقشآفرینی ایران در عرصه تحولات جهانی را افزایش خواهد داد.
ب) اقتصاد
جواد صالحی اصفهانی اقتصاددان شهیر ایرانی و تحلیلگر اندیشکده بروکینز در مقالهای با عنوان«آینده اقتصاد ایران»که در وبسایت بروکینگز منتشر شد، به تحلیل آینده ایران از منظر اقتصادی پرداخته است. وی در مجموع به آینده اقتصادی کشور نگاه خوش بینانهای دارد و امیدوار است که اگر ایران منابع انسانی و طبیعی خویش را بهخوبی مدیریت کند میتواند در کسوت یک «ببر اسلامی» – کنایه از یک قدرت نوظهور اقتصادی اسلامی – در عرصه بینالمللی ظاهر شود. همچنین بر اساس نتایج مطالعات «گلدمن ساکس» در سال 2007 میلادی که علاوهبر آمارهای اقتصادی مبتنی بر سال پایه 2006؛ محور شاخصهای محیطی رشد – ثبات و شرایط اقتصاد کلان، سرمایه انسانی، شرایط سیاسی، تکنولوژی و نوآوری – بهدست آمده، 11 کشور از جمله ایران میتوانند بین سالهای 2015 تا 2025 میلادی دارای بیشترین نرخ رشد اقتصادی بوده و نگاه سرمایهگذاران دنیا را به خود معطوف دارند. این کشورها عبارتند از: ایران، کره جنوبی، مکزیک، اندونزی، ترکیه، ویتنام، پاکستان، مصر، فیلیپین، نیجریه و بنگلادش.
انتخاب این 11 کشور مبتنی بر عملکرد اخیر آنها بوده از جمله اینکه این 11 کشور حدود 9 درصد به رشد جهانی کمک کردهاند، عملکرد پایداری داشته و نوسان در رشد آنها در 20 سال گذشته به کمترین میزان بوده و رشد بازار سرمایه آنها بسیار قابلتوجه بوده است.
بر اساس نتایج این مطالعه، جمهوری اسلامی ایران با افزایش تولید ناخالص داخلی، کاهش نرخ تورم و افزایش سطح تکنولوژی بهطور مستمر در سالهای آتی، موفق خواهد شد در سال 2025 با تحصیل 716 میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی به جمع 20 اقتصاد بزرگ دنیا پیوسته و در کنار 7 کشور صنعتی و بعد از امریکا، چین، ژاپن، هند، آلمان، روسیه، انگلیس، فرانسه، برزیل، ایتالیا، مکزیک، کره جنوبی، کانادا؛ اندونزی و ترکیه در رتبه 16 قرار گیرد.
از لحاظ درآمد سرانه نیز این مؤسسه پیشبینی کرده است که ایران با تحصیل 9 هزار دلار در سال 2025 و افزایش مستمر آن تا 35 هزار دلار در سال 2050 از جمله کشورهای ثروتمند قرار گیرد و این پتانسیل را دارد در حد کشور آلمان ثروتمند گردد.
این گزارش میافزاید: از لحاظ شاخصهای محیطی رشد که امروزه برای سرمایهگذاران بسیار با اهمیتتر از تولید ناخالص میباشد – چراکه بر اساس این شاخصها میتوان میزان رشد آتی اقتصادی کشورها را پیشبینی نمود – نتایج بهدست آمده از مطالعات این مؤسسه حاکی از آن است که ایران بعد از کره جنوبی، مکزیک و ویتنام در رتبه چهارم در این گروه قرار میگیرد و لذا در کانون توجه سرمایهگذاران خواهد بود.
نقشآفرینی در مهمترین منطقه راهبردی جهان:
برخی منطقه خاورمیانه را قلب زمین میدانند؛ چراکه از نظر جغرافیای سیاسی و اقتصادی، محل تلاقی سه قاره بزرگ محسوب میشود و بزرگترین منابع انرژی فسیلی و مهمترین تنگهها و آبراههای دنیا را در خود جای داده است. بهلحاظ جغرافیای فرهنگی این منطقه محل ظهور ادیان ابراهیمی و مرکز جهان اسلام بهشمار میرود و به همین دلیل یکی از منابع مهم تولید قدرت فرهنگی و نرم در جهان بهشمار میرود. . به اذعان اکثر تحلیلگران جهان، ایران بزرگترین یا یکی از بزرگترین قدرتهای منطقه خاورمیانه در کنار آمریکاست. به این ترتیب نوعی رقابت و حتی جنگ قدرت راهبردی بین ایران و آمریکا در خاورمیانه در جریان است.
«فلینت لاورت» و «هیلاری من» در سایت«ریس فور ایران»« رقابت برای ایران»در باب فلسفه وجودی راهاندازی این سایت اذعان میکنند که ایران علاوهبر تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای در خاورمیانه پس از انقلاب اسلامی، خود را بهعنوان رهبر مقاومت علیه سلطهطلبی(هژمونی)آمریکا در خاورمیانه و آسیای میانه معرفی کرده است. به اعتقاد آنها رقابت مداوم ایران و آمریکا برای افزایش نفوذ در منطقه حتی منازعه اعراب و رژیم صهیونیستی را تحتالشعاع خود قرار داده است و خیزش ایران سبب شده تا این کشور به یک بازیگر بینالمللی کلیدی و عاملی اساسی در توازن بین قدرتهای جهانی و منطقهای تبدیل شود. در این میان حتی کشورهای اروپایی و قدرتهای نوظهور همچون چین و روسیه و هند میکوشند تا از رقابت هژمونیک ایران و آمریکا جهت تحقق اهداف و منافع راهبردی و اقتصادی خویش بهره ببرند. ایران به نوعی رژیم اشغالگر قدس، ترکیه و عربستان سعودی را تحتتأثیر خود قرار داده است.
«فلینت لاورت»و«هیلاری من»که بهنظر میرسد بر روند تصمیمسازی آمریکا در باب ایران تأثیرگذاری میکنند، برقراری رابطه با ایران و به رسمیت شناختن جایگاه جمهوری اسلامی را بهترین مسیر پیشروی ایالات متحده آمریکا میانگارند.
در سال 2009، چند ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری دهم، سازمان اطلاعات و امنیت کانادا طی گزارشی تحت عنوان «آینده ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای»به بررسی سناریوهای پیشروی کشورمان پرداخت.
سازمان اطلاعات و امنیت کانادا در این گزارش تلویحا به نقش مهم منطقهای و فرامنطقهای ایران بهعنوان یک کشور با حکومتی دینی اذعان نموده است. همچنین«باری روبین»تحلیلگر مشهور مسائل ایران اعتقاد دارد که ظهور ایران بهعنوان یک قدرت بزرگ منطقهای را باید در زمره بزرگترین تحولات قرن بیست و یکم در شمار آورد. وی در این زمینه مینویسد:«ایران تنها قدرت بزرگ منطقهای در خاورمیانه امروز بشمار میرود زیرا هیچ دولت عربی یارای چنین ادعایی را ندارد… بهطور نسبی باید گفت که ایران قدرتمندترین لحظات را در تاریخ معاصر خویش تجربه میکند….»
روبین اعتقاد دارد که قدرت گرفتن ایران به مسأله محوری جهان تبدیل خواهد شد و عوامل تقویت جمهوری اسلامی عبارتند از موقعیت ژئوپلیتیک، خلا قدرت در منطقه، حاکمیت اسلام گرایان، افزایش قیمت نفت، مسأله هستهای و حمایت ایران از جنبشهای مقاومت و بهرهبرداری از شکاف سنی- شیعه.
ج) قدرت نرم:
در واقع بزرگترین عامل قدرت ایران را باید در ایدئولوژی محوری انقلاب اسلامی یعنی پیوند وثیق سیاست و دیانت جستوجو کرد. غربیها این اندیشه را به اسلام سیاسی تعبیر کردهاند. از منظر تحلیلگر روزنامه اسراییلی«هاآرتص»ایران به سبب اینکه هماکنون اندیشه اسلام سیاسی به یک موج فراگیر تبدیل شده است، بهزودی موقعیت محوری تصمیمگیری منطقه را کسب خواهد کرد.
«نیما عادل خان»کارشناس مسائل ایران در نشریه«تروریسم مونیتور»مینویسد که ایران از دو راهکار تدافعی(دفع تهاجم فرهنگی غرب)و تهاجمی(اِعمال قدرت نرم)بهره میجوید. از نظر وی سه حوزه فرهنگ، هنر و آموزش بهعنوان تهدیدی به علیه نظام اسلامی ایران بهشمار میرود بلکه این کشور از همین ابزار بهمثابه فرصتی جهت افزایش نفوذ خود در فرآیند فرهنگی و اطلاعاتی داخل و خارج استفاده میکند.
همچنین تحلیلگر نشریه تلگراف اظهار نظر میکند که ایران علاوهبر قدرت سخت، با موفقیت قدرت نرم خود را علیه غرب بهکار میبرد و در نهایت نظام دینی ایران ارزشهای محوری غرب را به چالش میکشد.
«جوزف نای»در مصاحبه با خبرگزاری فارس اذعان میکند که در فرایند انتقال قدرت از غرب به شرق که اکنون در حال وقوع است، ایران نیز بهمثابه بخشی از منطقه آسیا نقشی ایفا میکند. به اعتقاد وی ایران نیز از قدرت نرم جهت جذب دیگران استفاده میکند. به اعتقاد وی«ایران به نماد استقلال تبدیل شده است و ارزشهای مردم خود را ترویج میکند که مورد احترام بقیه قرار میگیرد»همچنین وی بیان میکند که سیاستهای احمدینژاد برخلاف منطقه اروپا و ایالات متحده قدرت نرم ایران را در بخشهایی از جهان اسلام گسترش داده است.
در سال 2006«ری تکیه»و«ولی نصر»از اعضای«شورای روابط خارجی آمریکا»طی مقالهای نسبت به استفاده ایران از قدرت نرم جهت برتری بر آمریکا در منطقه خاورمیانه به«جورج بوش»هشدار دادند:پس از سالها دشمنی، توده اعراب و نظریه پردازان آنها، همچنان اسراییل را خطری جدیتر بهشمار میآورند. رییسجمهوری ایران این روند را درک کرده و به روشنی به مسائل فلسطین حرارت بیشتری بخشیده است چراکه او بر این باور است که جایگاه و موقعیت خود را در بین ملتهای عرب افزایش دهد و اطمینان یابد که آنها در احساسات ضدایرانی دولتهایشان سهیم نخواهند بود. افزون بر این گفتههای مناقشهانگیز او در رابطه با موجودیت اسراییل، مساعدت و همراهی تهران با حماس و حزبالله و حمایت آن از یک جنبش عربی باعث افزایش محبوبیت او در بین توده شده است. در واقع تهران امروزه از توجه به قدرت نرم در خاورمیانه بهره میبرد… یک تفسیر دقیق از وضع روانی حاکم بر منطقه نشان میدهد که ایران نسبت به آمریکا در جایگاه بهتری قرار گرفته است. در واقع این تنها مسأله فلسطین نیست که توازن قدرت در خاورمیانه را تعیین میکند بلکه سرنوشت دولتهای ضعیف عراق، افغانستان و لبنان که نفوذ ایران در آنها رو به گسترش است تعیینکننده است.»
همچنین«اتان چورین»و«حیم ملکا»از پژوهشگران مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی(CSIS)ضمن ارائه مطلبی با عنوان«قدرت نرم ایران به واقعیتها شکل میدهد»، ادعا میکنند که برخلاف دیپلماسی عمومی پژمرده آمریکا در منطقه، ایران به جلو میرود. بر اساس این تحلیل، جمهوری اسلامی ایران به شکل موفقیت آمیزی، دامنه گستردهای از ابزار قدرت نرم(همچون رسانه، همبستگیهای فرهنگی، همکاریهای محلی تجارت، سرمایه گذاری و…)را جهت پیشبرد اهداف خویش مورد استفاده قرار میدهد. ایران ضمن نفوذ به قلمروهای تسخیرناپذیر، اذهان و قلوب دشمنان تاریخی خود یعنی اعراب را تحت سیطره خود درآورده است.
تحلیلهای راهبردی اندیشکدهها و اندیشمندان غربی، علیالخصوص آمریکاییها نشان میدهد که ایران نهتنها به یک قدرت منطقهای برتر تبدیل شده است بلکه از ظرفیتهای بسیار بالایی جهت ایفای نقش مؤثر در مسائل فرامنطقهای برخوردار است. با این وجود ما اصرار داریم تا شرایط و موقعیت استثنایی ایران را بهعنوان یک فرصت بالقوه تاریخی جهت ایفای نقش بهمثابه یک قدرت جهانی تلقی کنیم و نه یک موقعیت بالفعل و قطعی. آینده ایران مشروط به عملکرد ایرانیان خواهد بود حامد سروری
نظر بدهید |